امیر تیمور گورکانی یا تیمور لنگ (۸۰۷ -۷۷۱ ق / ۱۴۰۵- ۱۳۶۹ م./۷۴۸ - ۷۸۳هـ.ش) نخستین پادشاه گورکانی و موسس این سلسله که از ۷۷۱ تا ۸۰۷ هـ. ق.(۷۴۸ - ۷۸۳هـ.ش) در بیشتر ممالک آسیا با کمال قدرت و عظمت پادشاهی کرد.[۱] تیمور در زبان ازبکی به معنای «آهن» است و از او با القاب «امیر تیمور»، «تیمور لنگ»، «تیمور گورکان» و «صاحبقران» یاد شدهاست و اروپائیان به او «تامرلان» (Tamerlane) میگویند. امیر تیمور پسر امیر تراغای، فرمانروای کش ترکستان بود. وی در۲۵ شعبان ۷۳۶ ه.ق (۷۱۴هـ.ش) در همان شهر کش بهدنیا آمد. طایفهاش از شاخهٔ «تاتار» ترکستان بود ولی در آن زمان وابستگی به قوم مغول که چنگیزخان نام آورترین آن بود نوعی افتخار به حساب میآمد از این روی «امیر تیمور» تبارش را به «چنگیزخان» و قوم مغول میرساند. به گفته ابن عربشاه تاریخنگار آنزمان، تیمور در زمان جنگ زخم برداشت و لنگ شد. بنابر روایات دیگر وی در سال ۷۶۴ ه.ق (۷۴۱هـ.ش) بنا به استمداد امیر سیستان به کمک او شتافت و در جنگ با مخالفینش زخمی شد ولی پایش بعد از بهبودی این زخم هم برای همیشه لنگید. شهرت امیرتیمور از فتح خوارزم در سال ۷۸۱ هـ.ق (۷۵۸هـ.ش) آغاز شد. سال ۷۸۱ (۷۵۸هـ.ش) امیرتیمور خراسان را تسخیر نمود و سال ۷۸۴ (۷۶۱هـ.ش) گرگان، مازندران، سیستان و هرات را گشود و آل کرت رابه تصرف در آورد. در سال ۸۰۰ تیمور سرزمین فارس، بخشی از عراق، لرستان و آذربایجان را گرفت و سلسلهٔ جلایریان را نیز منقرض کرد، بعد رو به خزر نهاد و اهالی برخی از شهرهای آن را به قتل رساند. در سال ۷۹۵ بعد از انقراض مظفریان متوجه آسیای کوچک شد، در سال ۸۰۰ (۷۷۶هـ.ش) هند را فتح و دهلی را به تصرف در آورد. با عثمانیان نیز جنگها کرد و در سال ۸۰۴ (۷۸۰هـ.ش) بایزید عثمانی را به اسارت در آورد. تیمور در سال ۸۰۷ (۷۸۳هـ.ش) به سمرقند پایتخت خویش برگشت، عزم تسخیر چین را نمود ولی اجل مهلتش نداد و در سال ۸۰۷ (۷۸۳هـ.ش) در سن ۷۱ سالگی در گدشت. مجسمه یادبود «امیر تیمور» در شهر سبز ( شهر کش) زادگاه وی در ازبکستان یکی از شگفتانگیزترین ویژگیهای تیمور، فتوحات او در سنین بالاست. تیمور از ابتدای جوانی، هیچ نقش جدی و مهمی در تاریخ تحولات منطقه خود نداشت. گویی تنها نظارهگر حوادث بودهاست و منتظر. بسیاری رخدادها در منطقه بوجود آمد اما او هیچ واکنشی نشان نداد. بهویژه شواهد بسیار زیادی وجود دارد که به دقت به تحولات داخلی ایران مینگریست و مواظب اختلافات موجود میان شاهان و سردستگان ایرانی و مغول بود. او منتظر فرصت مناسب بود و به دقت برنامههایش را تنظیم کرده بود. تنها در سنین حدود پنجاه سالگی است که ناگاه این چشمه خروشان به جوشش در میآید و بخش بزرگی از دنیای آن زمان را فتح میکند و به خاک و خون میکشد. تیمور در خانوادهای از قبایل ترک در فرارود (ماوراءالنهر) و در شهر « کش » - از توابع سمرقند در ترکستان (آسیای مرکزی و ازبکستان فعلی)- در ۷۳۶ ق / ۱۳۳۵ م دیده به جهان گشود و خیلی زود در سوارکاری و تیر اندازی مهارت یافت..[۳] پدرش تراغای، از جنگجویان ایل برلاس بود که طایفهاش در این نواحی از قدرت و نفوذ محلی برخوردار بودند. در ۷۶۱ ق / ۱۳۶۰ م، فردی به نام تغلق تیمور، از نوادگان جغتای، از ترکستان به ماوراءالنهر لشکر کشید. حاجی برلاس که دفاع از شهر کش - بعدها شهر سبز خوانده شد - را در مقابل این مهاجم دشوار یافت، دفاع از ولایت را به پسر تراغای - تیمور گورکان - سپرد. تیمور که در چنین آشوبی قدم به صحنه حوادث گذاشت در آن هنگام ۲۵ سال داشت. تیمور توانست با زیرکی و سیاست، از همان آغاز کار، و با اظهار طاعت نسبت به مهاجمان، شهر کش را از قتل و غارت نجات دهد. سپس با امیر حسین - نواده قزغن در کابل - بنای دوستی گذاشت و بالاخره خواهر او - اولجای ترکان - را به عقد ازدواج خود درآورد تیمور به سبب همین خویشاوندی، در خانواده امیر حسین به «گورکان» - داماد - مشهور شد. با این حال، دوستی تیمور با امیر حسین دیری نپایید و با مرگ اولجای ترکان، جنگ بین این دو امیر اجتناب ناپذیر شد. در آخرین نبرد، قلعه هندوان نزدیک بلخ، به محاصره سپاه تیمور درآمد و امیر حسین مغلوب و مقتول شد. با این پیروزی تیمور در بلخ به فرمانروایی مستقل رسید(رمضان ۷۷۱ ق/آوریل ۱۳۷۰ م) و خود را صاحبقران خواند. چهار تن از زنان امیر حسین را نیز به ازدواج خود درآورد و باقی را به سرداران بخشید. پس از آن به ماوراءالنهر رفت و سمرقند را پایتخت خویش ساخت.[۲] تیمور در جنگ با والی سیستان نیز چند زخم برداشت، دو انگشت دست راستش قطع شد و پای راستش چنان صدمه دید که تا پایان عمر میلنگیدولی بادست راست به خوبی شمشیر میزد و به این دلیل به «تیمور لنگ» شهرت یافت. بعد از قدرت یافتنش و یا شاید در زمان جانشینانش، نسب او را به سردار و خویشاوند نزدیک - و شاید افسانهای- چنگیز خان مغول میرساندند. این بدان جهت بود که میخواستند خود را جانشینان چنگیز قلمداد کنند.[۲] لشگر کشیهای تیمور تیمور که در عین سلحشوری و بیباکی، فردی هوشیار و فرصت طلب بود، توانست به زودی با شکست امیر حسین از نوادگان قزغن در کابل که مدعی منصب اجدادی خود بود، بلخ را تسخیر به این ترتیب و حکومت مستقلی را تشکیل دهد «رمضان ۷۷۱ ق/ آوریل ۱۳۷۰ م» او سپس خود را «حافظ قران» خواند. پس از آن تیمور طی پنج سال از ۷۷۲ تا ۷۷۷ ق/ ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۵ م، سه بار به خوارزم و پنج بار به قلمرو خانان جَثَه در آن سوی سیحون لشکر کشید. با این وجود فتح خوارزم ده سال پس از آغاز سلطنتش ممکن شد و عاقبت آنجا را ویران کرد.[۲] تیمور دشت قفچاق و مغولستان را فتح نمود و در سال ۷۸۳ هجری فرزند ده ساله خود، میرانشاه، را با سپاهی، مامور تسخیر خراسان کرد و خود نیز به آنها پیوست. تیمور نیشابور و هرات را تصرف کرد و در هرات از سرهای مردم منارهها ساخت. سپس مازندران را که تا سال ۷۵۰ هجری در تصرف ملوک باوند بود، تسخیر کرد.[۲] حمله سه ساله در یورشی سه ساله که از ۷۸۸ تا ۷۹۰ طول کشید آذربایجان، لرستان، ارمنستان، گرجستان و شروان را نیز تصرف کرد و در سال ۷۹۳ مردم خوارزم را قتلعام کرد.[۲] حمله پنج ساله حملهٔ پنج ساله وی بین سالهای ۷۹۴ تا ۷۹۸ صورت گرفت و پس از آن حکومت هر شهر را به یکی از فرزندان یا خویشاوندان خود سپرد. سپس مسکو را فتح کرد و عازم هندوستان شد. در سال ۸۰۱ آنجا را تصرف کرد و صد هزار نفر را به قتل رساند. پس از تقسیم شهرها و نواحی تصرف شده، به سمرقند بازگشت.[۲] حمله هفت ساله لشگرکشی وی به ایروان از سال ۸۰۲ تا ۸۰۷ هجری طول کشید که آن را یورش هفت ساله مینامند. در سال ۸۰۳ با عثمانیان جنگید و چندین شهر را گرفت. در همین هنگام سفیرهایی به مصر فرستاد، ولی چون نتیجه نگرفت، مصمم شد به مصر حمله کند، و در طول این لشکرکشی، حلب، دمشق و بغداد را نیز تصرف نمود. در سال ۸۰۴ بایزید_یکم را مغلوب و اسیر کرد. بعد از آن قصد فتح چین کرد و عازم آنجا شد. او با سپاهیانش تا کنار رود سیحون نیز رفت ولی در اُترار شهری در ساحل شرقی این رود بیمار شد و در رمضان سال ۸۰۷ / فوریه ۱۴۰۵ میلادی، در ۷۱ سالگی درگذشت.[۴] تیمور در مقبرهای به سال ۱۴۰۵ میلادی دفن شد که خودش قبلا دستور داده بود به صورت یک ساختمان مجلل بسازند و مادر او بی بی خانم در آن دفن شده بود و بعداً عده دیگری از خاندان تیموری نیز در آن دفن شدند. وقتی تیمور در آن مدفون شد، این مکان به گور امیر معروف شد.[۵] که اکنون در سمرقند است. تیمور پس از ۳۶ سال سلطنت و بر جا گذاشتن قلمروی گسترده از وی ۳۱ پسر، نوه، نبیره و نبیره زاده باقی ماند [۶] تیمور از ۷۷۸ ق / ۱۳۷۷م تا هنگام مرگش در ۸۰۷ ق / ۱۴۰۵ م، به مدت ۲۹ سال، جهانی را با تهاجمات و یورشهای مکرر خود و با خشونتی وصف ناپذیر، در هم کوبید و بنیان تیموریان ایران و به واسطه ظهیرالدین محمد بابر، از نوادگانش، سلسله گورکانیان هند یا امپراتوری مغولی هند را گذاشت که بالافاصله پس از مرگش، انحطاط و زوال و تجزیه آن آغاز شد. بدین ترتیب فتوحات تیمور که به قیمت خونریزیهای دهشتبار و ویرانیهای بسیار به دست آمد، دیری نپایید. قلمرو تیمور با ظهور دو طایفه ترکمان - قراقویونلو و آق قویونلو - تجزیه و بعدها توسط دولت صفوی یکپارچه و متمرکز شد.[۲] هر چند سرنوشت گورکانیان در هند بسیار متفاوت بود. اخلاق و روش زندگی تیمور سلطان بایزید یکم در محبس تیمور، اثر ساتنسلاو چلوبسکی (۱۲۵۷ خ.)، که در آن دربند کشیده شدن خلیفه عثمانی به تصویر کشیده شدهاست. تیمور بسیار خشن بود و موارد بسیار زیادی از قتلعام و خشونتهایش آورده شدهاست. اما تیمور علاوه بر آن، بسیاری از هنرمندان و دانشمندان شهرهای فتح شده را به پایتخت خود یعنی سمرقند میآورد. افراد زیادی از نقاشان برجسته و استادان معماری، فقها و نظائر آن وجود دارد که توسط تیمور به سمرقند آورده شد. این موارد نقش فراوانی در تحولات بزرگ هنری و فرهنگی در عصر پس از تیمور داشت.[۲] تیمور با اینکه مردی خونریز و بیرحم بود، ولی دوستدار دانش و هنر بود و به عالمان و هنرمندان احترام بسیار میگذاشت و حتی هنگام قتلعام یک شهر دستور میداد که از کشتن دانشمندان و فقیهان و هنرمندان خودداری کنند. وی با حافظ[نیازمند منبع] و خواجه علی سیاهپوش صفوی ملاقات دوستانهای داشتهاست و به درخواست خواجه علی، قبایل ترک بسیاری را که از آسیای کوچک اسیر کرده بود، آزاد کرد که این قبایل بعداً قزلباشان را تشکیل دادند. او طی سه حمله همه ایران را تسخیر کرد. ادوارد براون در تاریخ ادبیات خود وقتی از دوره تیموریان صحبت میکند از اعمال سبعانه او چند فقره را ذکر کرد که از آن جملهاست: «قتل عام مردم سیستان در ۷۸۵ ه ۱۳۸۳ م که در آن واقعه دو هزار نفر را بی سر گذاشتند؛ در دهلی هزار اسیر هندی را سربرید ۸۰۱ ه دسامبر ۱۳۹۸؛ او چهار هزار نفر ارمنی را نیز زنده به گور کرد در ۸۰۳ ه ۱۴۰۰ م؛ همچنین بر پا کردن بیست کله مناره در همان سال نزدیک حلب و دمشق؛ و همینطور قتل عام مردم اصفهان در ۷۸۹ ه اوت ۱۳۸۷و مانند اینها که اندکی از بسیار حوادث خونینی است که در آن بیاعتنایی تیمور به جان ادمیان را میتوان دید.» [۷] تمام مورخین و سفرنامهنویسان، هارولد لمب و کلاویخو و سایرین در این نکته هم نظر هستند که تیمور همه جا را فتح میکرد تا بتواند سمرقند را چون یک شهر رویایی بسازد. گفته میشود ثروت امیرتیمور از طلا و نقره و سنگهای قیمتی و جواهرات، آن قدر زیاد بود که میتوانستند سطح زمین را با سکه طلا فرش کنند و هر روز هزار مثقال طلا خرج آشپزخانه و شربت خانه خصوصی او بود. بیرحمتر از این مرد در جهان یافت نمیشد و اگر مقابل چشم او صد هزار مرد و زن و کودک را سر میبریدند کوچکترین تاثیری در او نمیکرد. او در جامعه اسلامی مورد توجه مردم و علما و دراویش قرار گرفت، خیلی به دینداری اهمییت میداد. امابعضی مواقع به صورت خفاباده گشایی میکرد .[۵] تیمور بهرسم ایلیاتی درون چادر و یا اگر هم در قصر سلطنتی بود روی زمین غذا میخورد. چون از نسل صحراگردان آسیای مرکزی بود غذای او اغلب کباب گوشت کره اسب بود.از مذاهب اهل تسنن بود و به گفته خودش از چهل سالگی حتی یک وقت از پنج وقت نمازش قضا نمیشد مگر در هنگام جنگ. او برای ساختن سمرقند و قصرها و مساجد آن از تمام شهرهای ایران هنرمندان و صنعتگران را به آنجا برد. وقتی میخواست شهر زادگاه خویش کش را تجدید بنا کند، دو تن از معماران به او قول داده بودند که در موقع معینی ساختمانی را تمام خواهند کرد اما موفق نشدند، تیمور آن دو را گردن زد. در اداره کشور و انتصاب فرماندهان ویژگیهایی داشت که خویی جدییت او را نمایان میساخت. کسی را به فرماندهی سپاه انتخاب میکرد که از نظر منش و شخصیت سنگدلتر، دیندار و بیرحمتر و ر باشد.[۵] در سخن گفتن از لغات فارسی، ترکی و مغولی استفاده میکرد.افرادی که به او خیانت میکردندرا به شدت سرکوب میکرد و دستور میدادتا پوستشان را زنده زنده بزنند . در ۱۹۴۱ همزمان با حمله هیتلر به شوروی که نزد روسها به جنگ میهنی مشهور شد، خاورشناسان شوروی قبر تیمور را شکافتند تا بتوانند از روی شکل جمجمهاش مجسمه او را بسازند. بعد از ۵۷۵ سال اسکلت او سالم بود و پای چپش کوتاه تر از پای راستش بود و روی جمجمهاش هنوز مقداری از ریش او که حنایی رنگ بود وجود داشت.[۵] از مورخین دوره تیموری شرف الدین علی یزدی. مقصود او بلندی نام و فتح کشور بود و به جهت تحصیل اسباب این دو مطلب پروا نداشت که ملکی با خاک یکسان شود یا خلقی با تیغ بی جان شود. . حیات و عافیت جمیع افراد بشر را در مقابل ترقی و استیفای خواهش خود وقتی که لرستان را در ۱۳۸۵ م ۷۸۷ ه ق فتح کرد مبارزینی را که در خرم آباد و بروجرد در برابر او مقاومت کرده بودند زنده از پرتگاههای بلند به درون درهها پرتاب کرد.[۵] قتل عام مردم اصفهان قتل عام مردم اصفهان نمونهای است برای آن که بهتر دریابیم تیمور که بود و چه کرد. در ۷۹۰ هـ. ق/ ۲۷ اوت ۱۳۸۷ میلادی تیمور گورگین اصفهان را فتح کرد ولی به سبب آنکه عدهای از مردم اصفهان بر ضد او شورش کردند و مامورین وصول باج را کشتند، دستور قتل عام مردم را صادر کرد. مورخین نوشتهاند که هفتاد هزار نفر از مردم کشته شدند و از سرهای آنها منارههای زیادی ساخت. تیمور تا نوامبر ۱۳۸۷ میلادی آذرماه به مدت سه ماه در اصفهان باقی ماند و سپس در دسامبر ۱۳۸۷ به سمت شیراز رهسپار شد تا سلسله آل مظفر را از میان بردارد.[۸] شهر اصفهان از نظر آبادی و صنعت و هنر در مرکز فلات ایران برای کلیه کسانی که به ایران هجوم میآوردند مورد توجه بود تیمور زمانی که در خراسان بود دچار یک نوع بیماری شد که پزشکان تشخیص دادند که این بیماری در نتیجه گرمی مزاج است و تنها آبلیموی شیراز است که رفع این بیماری را میکند. تیمور از این جهت نامهای به شاه منصور از آل مظفر فرستاد و از او درخواست کرد که چندین ظرف بزرگ آبلیموی شیراز به سرعت به خراسان بفرستد. شاه منصور در جواب تیمور نوشت: «من دکان عطاری ندارم که تو مرا تحقیر میکنی و خیال میکنی که از نسل چنگیز هستی و من برای تو آبلیمو بفرستم. این کار خیال باطلی است. اگر هم آبلیموفروش بودم برای تو نمیفرستادم.» در آن زمان آل مظفر بر کرمان، شیراز، اصفهان و خوزستان فرمانروا بودند و مرکز حکومت آنان شیراز بود. حاکم اصفهان عموی سلطان زین العابدین پادشاه مظفر بود و نظر داشت که اگر تیمور به اصفهان حمله کند ما باید دروازههای شهر را روی او باز کنیم ولی شاه منصور مظفری اعتقاد داشت که باید در مقابل تیمور ایستادگی کرد.[۵] در آن موقع اصفهان دارای دیوار و برج و باروی محکمی بود که قطر آن آن قدر پهن بود که یک گاری میتوانست روی دیوار شهر حرکت کند. تیمور لنگ از راه همدان و گلپایگان خود را به سده اصفهان رسانید و در آنجا پس از کسب اطلاعات وسیعی از وضعیت اصفهان شهر را از بهار سال ۷۸۹ محاصره کرد. علمای شهر به اتفاق حاکم شهر توافق کردند که از تیمور امان بخواهند و در عوض به او باج و خراج بدهند تا شهر دچار قتل و کشتار نشود. در این موقع امیرمنصور مظفری برای جمع آوری سپاه از طریق شیراز به خوزستان به ویژه دزفول رفت.[۵] امیر حمله خود را اغاز کرد و حدود هفتاد هزار نفر را کشت ولی بچههای یتیم زیادی در شهر به جا ماندند. تیمور ابتدا مردم باقی مانده را وادار کرد که کشته شدگان تاتار را دفن کنند. در نزدیک مسجد جامع اصفهان در یک منطقه مرتفع تمام بچههای کشته شدگان توسط یکی از بزرگان شهر جمع آوری شدند. امیرتیمور وقتی که به سمت کودکان نظر کرد، پرسید که این نگون بختان خاک نشین کیستند آن مرد بزرگ گفت: کودکان بینوا هستند که پدر و مادرشان به تیغ سربازان تو هلاک شدهاند تیمور چیزی نگفت و به آن سویی راند و چنان نمود که ایشان را ندیدهاست. .[۵] پس از این قتل عام، تیمور با سپاهیان خود به سمت شیراز حرکت کرد. اهالی شهر دروازهها را گشودند در حالی که ملک منصور از آل مظفر در دزفول بود. او بعد از آنکه هر کس از آل مظفر را که در شیراز اسیر نموده بود کشت به مردم صدمهای وارد نکرد و شاعر بزرگ شیراز یعنی حافظ را خواست و به او گفت که من قسمت بزرگی از جهان را به ضرب شمشیر گشودم و هزاران شهر را ویران کردم تا پایتختهای خود را آباد و زیبا کنم و تو آن را که سمرقند باشد به خال هندویی میبخشی. خواجه فی البداهه جواب داد، ای سلطان این بخششهای بی جا بود که مرا به این روزگار فلاکت بار انداخت. تیمور از این جواب حافظ خوشش آمد و او را بخشید و انعامی به او داد.[۵] تیمور جهانگیر تیمور فاتح بسیار خوبی بود. یعنی تقریبا هیچگاه در دوره فتوحاتش شکست نمیخورد. همه جهان پیرامونش را فتح کرد. چنانچه شهر مسکو، با وجود فاصله بسیار طولانی با منطقه ایران و ماوراءالنهر، بازهم از هجوم او در امان نماند. هند و بخشهایی از سوریه و مناطق شرقی ترکیه فعلی، فاصلههایی بسیار طولانی هستند. تدارکات برای یک لشگرکشی اهمیتی بسیار زیاد دارد و حتی چنانچه بدرستی برنامه ریزی نشود، بعد از هجوم اولیه، در اثر محاصره شدن، لشگر حمله کننده نابود خواهد شد. اما هیچ یک از این موارد از حملهها و تصرفات تیمور گزارش نشده و این قدرت برنامهریزی نظامی بسیار زیاد و درخشانی را میطلبد. اما تقریبا هیچ یک از مناطق فتح شده، در اختیار و تصرف جانشینانش باقی نمیماند. امپراتوری او، بهسرعت و پس از مرگ او فرو میپاشد و تنها بهمنطقه خراسان محدود میگردد. البته خراسان بزرگ یعنی تمامی ماوراءالنهر و حتی بخش بزرگی از افغانستان فعلی و تمامی خراسان امروزی و بخشی از سیستان.[۲] شیوهٔ تیمور در سرکوبی حاکمان مناطق بر تسلیم و ابقا استوار بود. حاکمی که تسلیم میشد، به عنوان حاکم دست نشانده در منصب خویش ابقا میگردید و اگر سرکشی میکرد، بشدت سرکوب و تنبیه میشد؛ مثلاً، امیرولی، که بر حکومت گرگان و استرآباد ابقا شده بود، هنگامی که سرکشی کرد تیمور به آن نواحی لشکر کشید و او را سرکوب کرد.[۹] این جهانگیری و نه جهانداری، بسیار ما را به تأمل فرا میخواند که چه عواملی سبب میشود تا یک سلسله براستی شکل بگیرد و باقی بماند و کدامین عوامل در عملکرد تیمور نبودهاست و چنین شدهاست. توانایی بسیار در فتح کردن و عدم توانایی بازماندگان در ادامه آن، به همین شکل در نادرشاه نیز مشاهده میشود و جای بررسی بیشتر و کاملتر دارد.[۲] بازماندگان تیمور از پسران وی، شیخ عمر و جهانگیر در زمان حیات تیمور درگذشتند و میرانشاه و شاهرخ نیز چون مورد توجه پدر بودند برای جانشینی انتخاب شدند [۱۰] و تیمور، پیرمحمد جهانگیر را که در آن زمان والی کابل بود، به جانشینی شهرهای خود برگزید [۱۱][۱۲]. سیاست تیمور در ادارهٔ شهرهای تسخیر شده، واگذاری حکومت هر ولایت به یکی از اعضای خاندانش یا حکامِ محلیِ مورد اعتماد و قرار گرفتن خودش در رأس همهٔ امور بود [۱۳] . با اعلام خبر مرگ تیمور، این امیرزادگان و مدعیانِ سلطنت، بر سر جانشینی او به کشمکش پرداختند و به این ترتیب اندکی بعد از مرگش، منازعات طولانی خانوادگی و درونی بین بازماندگانش آغاز شد. بر خلاف چنگیز که پسرانش بلافاصله بعد از او، با ولیعهدی که او برگزیده بود کنار آمدند و با حفظ اتحاد، از فروپاشی امپراتوری جلوگیری کردند، بازماندگان تیمور به درگیری با هم پرداختند. بازماندگان تیمور که بیشتر از نوادگانش بودند، پس از مرگش به مخالفت با یکدیگر پرداختند و قلمرو وسیعی را که او با وجود آن همه جنگ و شقاوت به هم پیوند داده بود، تجزیه نمودند.[۱۴] در آغاز، همراهان تیمور مرگ «صاحبقران» (لقبی که تیمور به خود داده بود) را پنهان داشتند و به علاوه طرح حمله به چین را بی آن که لغو نمایند، متوقف کردند. همچنین چون نوه تیمور که بنا به وصیتش جانشین او میشد یعنی پیرمحمد فرزند میرزا جهانگیردر آن هنگام دور از پایتخت و در حدود غزنین بود، موقتا، شخص دیگری را به نیابت از او جانشین تیمور نمودند. این شخص خلیل سلطان، پسر میرانشاه ( پسر دیگر تیمور ) بود و در آن هنگام با لشگر تیمور همراه و حاضر شده بود. البته این اقدام هم فایدهای نبخشید و به زودی با مخالفت بازماندگان مواجه شد. به تدریج این اختلافات طولانی شد و دامنه پیدا کرد. چنان که در اندک مدتی، این توطئهها و تحریکات، میراث عظیم تیمور را به حکومتهای مستقل و متخاصم تبدیل کرد.[۱۴]
موضوعات
ورود کاربران
عضويت سريع
آرشیو
- 5 دی 1393
- 7 فروردين 1392
- 3 بهمن 1391
- 3 دی 1391
- 5 شهريور 1391
- 0 مرداد 1391
- 3 ارديبهشت 1391
- 5 فروردين 1391
- 7 اسفند 1390
- 3 اسفند 1390
- 6 بهمن 1390
- 3 بهمن 1390
- 2 بهمن 1390
- 1 بهمن 1390
- 5 دی 1390
- 4 دی 1390
- 3 دی 1390
- 2 دی 1390
- 1 دی 1390
- 7 آذر 1390
- 6 آذر 1390
- 2 آذر 1390
- 1 آذر 1390
- 7 آبان 1390
- 6 آبان 1390
- 5 آبان 1390
- 4 آبان 1390
- 3 آبان 1390
- 2 آبان 1390
- 1 آبان 1390
- 6 مهر 1390
نویسندگان
- آمار مطالب
کل مطالب : 212
کل نظرات : 11
آمار کاربران
افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1
آمار بازدید
بازدید امروز : 18
بازدید دیروز : 0
ورودی امروز گوگل : 2
ورودی گوگل دیروز : 0
بازدید هفته : 18
بازدید ماه : 21
بازدید سال : 140
بازدید کلی : 123393
اطلاعات شما
آی پی : 18.117.107.90
مرورگر :
سیستم عامل :
امروز :
پشتيباني آنلاين
جستجو
جدید ترین مطالب
- تکامل جنگ امروزی
- چرا جنگ نرم
- جنگ نرم سختی علیه جمهوری اسلامی در جریان است
- هکرهای روسی پشت بدافزار Gozi
- تهديد نرم، ابعاد و ويژگیها
- روشهاى جنگ نرم
- عمليات رواني و تغيير نگرش
- اعتراف رادیو فردا به وحشت رژیم صهیونیستی از ایران
- ترس رژِیم صهیونیستی از رسانه های ایران
- برنامه هستهای ایران ابرقدرتهای جهان را دستپاچه کرده است
- پروژههای ایران هراسی در کجا و چگونه طراحی میشود؟
- عملیات روانی در فضای مجازی بر ضد ایران
- دشمن با تحریم علیه ایران دست به عملیات انتحاری زده است
- دانلود کتاب آداب طب پزشکی در اسلام
- مذهبي : دانلود کتاب پدیده شناسی قرآن
- هنر برقراري ارتباط با فرزندان
- نوجوانی، سال های بحران هویت
- مهارت ارتباط مؤثربر اساس آموزههاي نوراني اسلام
- منظور از تربیت اجتماعی چیست؟
- تأثیر بینش بر انگیزش در تربیت دینی و اخلاقی
- اقتصاد مقاومتی، عملیاتی ترین راهکار مقابله ملی با تحریم جهانی!
- مطالب متنوع میهمان-مهندس رنجبر
- مطالب متنوع میهمان-دکتر رنجبر
- گرامیداشت روز خبرنگار
- بازتاب سخنانم در همایش سالانه گرامیداشت روز خبرنگار
- مطالب متنوع میهمان-دکتر رنجبر
- سابقه جنگ نرم در قرآن و تاریخ اسلام
- وحدت و همدلي، نياز حياتي جهان اسلام
- آشکار شدن نشانه های شکست دمکراسی و بازگشت استبداد در افغانستان
- بحران های پی در پی در افغانستان ریشه در کجا دارد؟!
- از پنجاه وهفت ملیارد دلار کمک جهانی، هزاره ها لیاقت داشتن یک دلار آنرا هم نداشتند؟!
- فساد اصلی ترین مانع توسعه و ثبات در افغانستان
- چرا آمريكا، در جنگ افغانستان شكست خورد؟! ریشه یابی بحران جنگ در افغانستان
- نظر توکلی درباره نام سال جدید
- گریه کن سرباز!!!
- گام بلند حزب الله لبنان برای ادای حق امام خامنه ای در جهان اسلام !
- ایران اسلامی در قلب لبنان
- سخنان مهم امام خامنه ای در جمع پرشور جوانان 73کشور جهان
- مرا با لباس رزمم دفن کنید ...
- سرداری که آمریکا را کلافه کرد
- ايران با اين كار هم نشان داد كه علاوه برمقابله با جنگ نرم در جنگ الكترونيك هم پيشتاز است
- باز هم یک پیروزی دیگر برای ایران جاسوس سیا مهار شد
- حماسه 9دی محك بزرگ ملت ایران در تقابل با جنگ نرم بود
- بعد از جنگ نرم نوبت به دانشمندان هسته ای ایران
- نقش ایران در لغو رزمایش مشترک آمریکا و اسراییل
- دشمن با جنگ نرم براي دلسردكردن مردم در انتخابات و راهپيمايي تلاش مي كند
- دقایقی با استاد
- انقلاب ۱۳۵۷ ایران
- هدیه دولت آمریکا جهان
- فجر وامام خمینی (ره)
مطالب پربازدید
- منظور از تربیت اجتماعی چیست؟
- عمليات رواني و تغيير نگرش
- دانلود کتاب آداب طب پزشکی در اسلام
- مذهبي : دانلود کتاب پدیده شناسی قرآن
- تأثیر بینش بر انگیزش در تربیت دینی و اخلاقی
- پروژههای ایران هراسی در کجا و چگونه طراحی میشود؟
- عملیات روانی در فضای مجازی بر ضد ایران
- هکرهای روسی پشت بدافزار Gozi
- اعتراف رادیو فردا به وحشت رژیم صهیونیستی از ایران
- ذات الکرسی چیست؟
مطالب تصادفی
صفحات جانبی
امکانات جانبی
درباره ما
برای بهتر شدن مطالب لطفا نظر بگذارید خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
تبادل لینک هوشمند
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
آخرین نظرات کاربران
عامر ریسی - حالی بود جواد جان کمی به عامر یارمحمد یاد بده - 1390/12/29
عامر ریسی - خیلی حالی بود لطفأ درباره عشق بنویس از ستار و عامر کوتوله هم ممنون - 1390/12/29
ابراهیم - تشکر - 1390/12/14
حسن مرادی - سلام دوست گرامی
وب ارزشمندی دارید
به من هم سری بزنید خوشحال میشم
یاعلی
پاسخ:متشکرم وارد شدم - 1390/12/3
kaghazdivari - سلام خیلی وب خوب و جالبی دارید.بازم بهتون سر میزنم..اگه خواستید یه سر هم به من یزنید.منتظرما
kaghazdivari.mahtarin.com
پاسخ:سر زدم متشکرم - 1390/11/29
01000 - با سلام وبلاگ خوبی دارین من بیشتر مواقع می آیم خواهشا درباره دوست یابی نیز بنویسید
باتشکر
پاسخ:مرسی - 1390/10/20
رامین عبدی - اازرامین عبدی مدیریت وبلاگ پاتوق دانشجویی
باسلام و خسته نباشی خدمت شما دوست وبلاگی.
باتوجه به بازدید از وبلاگ شما دوست خوب ودارا بودن هدف خواص وجوان پسند بودن آن ومطرح کردن آن در گروه وپیگیر شدن آن تصمیم به ارسال این دعوت نامه از جانب مدیریت شدیم.وبلاگ پاتوق دانشجویی در راستای تامین اهداف ونیازهای یک دانشجو اعم از درسی و...
راداردکه تصمیم به راه اندازی وبلاگ شده است. اما با توجه به بالا بودن شمار بازدیدکنندگان دانشجواز وبلاگ وبالا بودن سلایق گوناگون از شما دوست خوب جهت کمک به این گروه وبلاگی درخواست کمک وعضویت در وبلاگ را کرده است.از جمله ی اهداف پیگیر این گروه دانشجویی تبدیل وبلاگ به سایت است وهمچنین داشتن حداقل یک عضو از هردانشگاه ورشته است که بتوان صحبتها ودرخواستهای دیگر دانشجویان را تحت پوشش گرفته وانتقال دهد.
برنامه ی ومحتوای این گروه فهرست گونه در اطلاعیه دوم وبلاگ خدمت دوستان عرض شده است و مطالب اصلی آن به زودی بر روی وبلاگ قرار خواهد گرفت.
پاتوق دانشجویی منتظر پاسخ شما دوست وبلاگی می باشد تا لحظات خوشی را در فضای مجازی سپری کنیم.
ایمیل مدیریت abdiramin22@yahoo.com
آدرس وبلاگ: daneshgah-payamenoor.blogfa.coئ
شماره تماس مدیریت09361988969 مسئول رایانه وبلاگ پاتوق دانشجویی(ساناز احتمالی)
پاسخ:من که حال کردم - 1390/10/15
مریـــم - پاسخ:چی شده مگه چرا گریه میکنی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! - 1390/8/30
سرباز ایتک - سلام خسته باشی
وبلاگ فوقالعاده ایی داری
خیلی عالیه وقت کردی یه سر بزن بروز هستم راستی مطالب و عکس پستهای قدیمی چیز خوب داره اگر خواستی بزار تو وبت موفق باشی - 1390/8/27
مریـم - پاسخ:متشکرم - 1390/8/25